سبد خرید شما خالی است
بیماری های چغندر قند
بیماری های مهم چغندرقند
سالانه 25 درصد عملکرد چغندرقند توسط عوامل آسیبرسان از دست میرود که از این مقدار سهم بیماریها 10 درصد است. میزان خسارت بیماریها میتواند از خیلی کم تا 100 درصد باشد. در ایران تا کنون 13 بیماری قارچی، دو بیماری باکتریایی، هفت بیماری ویروسی، یک بیماری فیتوپلاسمایی و سه نماتد به عنوان عوامل بیماریزای این محصول گزارش شدهاند. در کشت پاییزه در ایران، عمدتاً بیماریهای لکهبرگی سرکوسپورایی، و پوسیدگی ریشه اهمیت دارند. درخصوص مدیریت بیماریها، با وجود آنکه، روشهای زراعی و تدابیر خاصی برای جلوگیری از آلودگی مزرعه توصیه شده است، اما مدیریت بیماری در عمل بر استفاده از رقمهای مقاوم استوار است. به طور کلی، میتوان اظهار کرد که در کشت پاییزه، خسارت آفات و بیماریها نسبت به کشت بهاره کمتر است.
مرگ گیاهچه و پوسیدگی ریشه
چغندرقند از زمان کشت بذر تا زمان برداشت و حتی پس از آن در سیلوی کارخانه مورد حمله قارچهای خاکزاد متفاوتی قرار میگیرد که باعث ایجاد خسارت میشوند. برخی از قارچها قبل از جوانهزنی، با آلوده کردن بذر، باعث پوسیدگی بذر میشوند. گاهی اوقات بذر پس از جوانهزدن و قبل از خروج از خاک و یا پس از خروج از خاک، مورد حمله ی قارچها قرار میگیرد که در اینصورت، به اصطلاح بیماری مرگ گیاهچه حادث شده است. طی فصل رشد نیز بوتههای چغندرقند مورد حمله ی قارچها قرار میگیرند و در اثر پوسیدگی کامل ریشه، بوتهمیری رخ میدهد. پس از برداشت نیز ریشههای سیلو شده توسط قارچهای مختلف دچار لهیدگی و فساد شده و در سیلو از بین میروند. عوامل قارچی عامل پوسیدگی بذر و مرگ گیاهچه، باعث پوسیدگی ریشه، بوتهمیری و فساد پس از برداشت میشوند. به همین دلیل، این عوامل اهمیت زیادی دارند و هر ساله خسارت زیادی به بار میآورند. با توجه به این که امروزه بذر چغندرقند به صورت ضدعفونی شده در اختیار کشاورزان قرار میگیرد و کارخانههای قند نیز سعی بر حداقل زمان نگهداری ریشه در سیلو دارند، لذا پوسیدگی ریشه و بوتهمیری ناشی از عوامل قارچی در بیشتر مناطق چغندرکاری در دنیا و ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است.
علائم بیماری: نبود گیاهچه روی خطوط چند روز پس از کاشت و یا گیاهچههایی با علائم سیاه شدن محور زیر لپه و پوسیدگی ریشه از علائم بیماری مرگ گیاهچه است. در اثر حملهی قارچهای مختلف، ممکن است بذر پیش از سبزشدن، دچار پوسیدگی و فساد شود و یا اینکه پس از جوانهزنی و پیش از خروج از خاک از بین برود که در اینصورت، علائم بیماری به صورت عدم سبز و یا بد سبز شدن روی خطوط کشت نمایان خواهد بود. در برخی موارد نیز گیاهچه بعد از خروج از خاک، مورد حملهی عوامل بیماریزا قرار میگیرد که به آن مرگ گیاهچه بعد از خروج از خاک میگویند .
اولین نشانهی بیماری پوسیدگی ریزکتونیایی ریشه و طوقه چغندرقند پژمردگی ناگهانی و زردشدن برگها همراه با زخمهای قهوهای تیره در قاعدهی دمبرگها است. چنین برگهایی پس از اضمحلال، میمیرند ولی همچنان به طوقه چسبیده باقی میمانند. نحوه قرار گرفتن برگهای خشک شده روی بوته به شکل ستارهای است. ریشهها درجات متفاوتی از پوسیدگی قهوهای تا سیاه رنگ را نشان میدهند که معمولاً از ناحیه ی طوقه شروع و تا انتهای ریشهی اصلی ادامه مییابد. ظهور شانکر یا شکافهای عمیق در ناحیه ی طوقه و در کنارههای ریشههای بیمار، امری عادی است. بیماری معمولاً در مزرعه به صورت لکههای بزرگ شامل گیاهان مرده و بیمار تظاهر مییابد.
پوسیدگی ریشه ناشی از فیتوفترا و پیتیوم در اندامهای هوایی به صورت زردی برگها، پژمردگی و در نهایت بوتهمیری بروز میکند. علائم بیماری روی ریشه معمولاً به صورت پوسیدگی نرم و آبکی به رنگ قهوهای تا سیاه است. در استان خوزستان، عمدتاً پوسیدگیها در اواخر دوره رشد از این نوع هستند.
پوسیدگی ریشه توسط قارچ ماکروفومینا نیز در برخی از مناطق مشاهده میشود. در این نوع پوسیدگی که بهصورت پوسیدگی خشک است، روی قسمت پوسیده اسکلروتهای ریز سیاه قارچ قابل مشاهده است.
بیشتر بخوانید: روشهای مبارزه با علف های هرز چغندرقند
عامل بیماری: عوامل بیماریزای مختلفی در ایران به عنوان عامل مرگ گیاهچه و پوسیدگی ریشه و طوقه چغندرقند معرفی و گزارش شدهاند که مهمترین آنها به شرح زیر است:
-Rhizoctonia solani
-Phytphthora drechsleri
-Phytphthora nicotianae
-Phytphthora cryptogea
-Pythium ultimum
-Pythium aphanidermatum
-Pythium ultimum
-Macrophomina paseolina
-Fusarium solani
-Phoma betae
با توجه به شرایط اقلیمی، شیوه کشت و آبیاری مزرعه، قارچهای مختلفی بهعنوان عامل غالب و اصلی در هر منطقه شناخته شدهاند. قارچهای Rhizoctonia solani و Pythium ultimum به عنوان عوامل مرگ گیاهچه چغندرقند در کشت پاییزه گزارش شدهاند. در کشت پاییزه قارچهای P.ahanidermum و P.drechsleri از اهمیت و فراوانی بیشتری برخوردار هستند. در بین گونههای مختلف فوزاریوم، Fusarium solani فراوانی بیشتری دارد و به عنوان یکی از عوامل پوسیدگی ریشه در مزرعه و سیلو معرفی شده است.
خسارت بیماری: بیماریهای مرگ گیاهچه و بوته میری در درجه ی اول موجب کاهش تراکم بوته میشود. پوسیدگی ریشه علاوه بر کاهش تراکم بوته، موجب کاهش کیفیت محصول نیز میشود. متوسط درصد قند ریشههایی با شدت آلودگی سه تا چهار (در مقیاس صفر تا هفت که در آن صفر به منزله ی بوته ی سالم و هفت، بوته ی کاملاً پوسیده تعریف شده است)، به میزان نصف ریشههای سالم است. میزان املاح معدنی سدیم، پتاسیم و نیتروژن مضر در ریشه هایی با شدت آلودگی متوسط (3-4) و شدید (5-7) دو تا سه برابر ریشههای سالم گزارش شده است. به این ترتیب، استفاده از ریشههایی با شدت آلودگی بالا جهت استحصال قند توصیه نمیشود. چنین ریشههایی در سیلو از طریق پوسیدگی ریشههای مجاور، موجب افزایش خسارت بیماری میشوند.
چرخه ی بیماری: عوامل بیماریزای مذکور جزء قارچهای خاکزی هستند که قدرت ساپروفیتی بالایی دارند و در غیاب میزبان در خاک، بقای خود را حفظ میکند. در شرایط مناسب رطوبتی و حرارتی و در حضور میزبان، با حمله به آن موجب مرگ گیاهچه و در مراحل بعدی، منجر به پوسیدگی ریشه میشوند. قارچهای پیتیوم و فیتوفتورا نیاز به رطوبت اشباع خاک و دمای بالای خاک دارند. ریزوکتونیا از بیمارگرهایی است که در شرایط مناسب برای رشد چغندرقند قادر به حمله و ایجاد خسارت است.
مدیریت بیماری: اگرچه عوامل قارچی مولد پوسیدگی ریشه، رفتارهای بیولوژیکی و اکولوژیکی متفاوتی دارند اما همه آنها جزو قارچهای مقیم خاک بوده و با تولید فرم مقاومت در خاک، بقاء خود را حفظ میکنند. دما و رطوبت خاک علاوه بر اسیدیته آن، از عوامل تاثیرگذار در شیوع و شدت آلودگی هستند. بافت خاک نیز در شدت آلودگی اهمیت دارد. خاکهایی با بافت سنگین به دلیل حفظ طولانی مدت آب در خاک، به شیوع بیماری کمک میکنند. عوامل قارچی مولد پوسیدگی ریشه، دامنه ی میزبانی زیادی دارند و علاوه بر چغندرقند اکثر گیاهان زراعی و علفهای هرز را مورد حمله قرار میدهند. وجود علفهای هرز در مزرعه به بقاء آنها از فصلی به فصل دیگر کمک میکند. آب آبیاری، جابجایی خاک، ادوات کشاورزی و حتی باد در جابجایی و انتقال بیماری در مزرعه نقش دارد.
اصولاً مدیریت بیماریهای خاک به دلیل پیچیدگی محیط خاک و عدم کارآیی روشهای متداول کنترل شمیایی، مشکل است. از اینرو، استفاده از رقمهای مقاوم در ترکیب با تدابیر زراعی از روشهای عملی توصیه شده است.
تناوب 5-3 ساله با محصولات مناسب در کاهش جمعیت بیمارگر در خاک کمک میکند. کاشت چغندرقند به صورت مداوم در افزایش بیماری پوسیدگی ریشه اهمیت دارد. شخم مناسب، زهکشی و مدیریت صحیح آبیاری به ویژه در خاکهایی با بافت سنگین و تهیه بستر مناسب از روشهای کاهش خسارت بیماری برای پوسیدگی ریشه ناشی از قارچهای پیتیوم و فیتوفتر عنوان شده است. قطع آبیاری حدود بیست روز قبل از برداشت در کشت پاییزه در استان خوزستان باعث کاهش گندیدگی ریشهها شده است.
بیماری لکه برگی سرکوسپورایی چغندرقند
لکهبرگی سرکوسپورایی از مهمترین، شایعترین و مخربترین بیماریهای برگی چغندرقند در سطح جهان است. بررسیها نشان میدهدکه این بیماری تحت شرایط محیطی گرم و مرطوب (میانگین دمای ماهیانه طی فصل رشد، بیش از 20 سانتیگراد و میانگین بارش بیش از 80 میلیمتر) بیشترین خسارت را به چغندرقند وارد میکند. این بیماری باعث کاهش عملکرد و کیفیت محصول میشود. همچنین بیماری موجب میشود ریشههای چغندرقند مستعد آلودگی به پوسیدگیهای انباری شوند و قابلیت انبارداری آنها کاهش یابد. این بیماری میزان قند و مواد معدنی محلول در ریشه را تحت تاثیر قرار میدهد. در گیاهان آلوده، درصد قند کاهش و ناخالصیهایی نظیر سدیم، پتاسیم، نیترات، آلفاآمینواسیدها و بتایین افزایش مییابد و بنابراین ، علاوه بر کاهش عملکرد ریشه و درصد قند، کیفیت فرآوری نیز افت میکند. در ایران، بیماری بیشتر در کشت پاییزه در استان خوزستان و گلستان خسارتزا است و علائم بیماری معمولاً طی اواسط اسفند ظاهر و طی فصل بهار توسعه مییابد.
علائم بیماری: علائم بیماری در ابتدا به صورت لکههای حلقوی نکروزه به قطر تقریبی سه تا پنج میلیمتر بر روی برگها ظاهر میشود. لکهها معمولاً به رنگ قهوهای روشن با حاشیه ی مشخص به رنگ قهوهای تیره ارغوانی مایل به قرمز هستند. با پیشرفت بیماری، این لکهها به هم متصل شده و برگها ابتدا زرد، سپس قهوهای و در نهایت نکروزه میشوند. بافت استرومای قارچ به صورت نقاط سیاه رنگ در متن لکههای آلوده ظاهر شده و با تشکیل پوشش مخملی شکلی از کنیدیبریها و کنیدیهای قارچ در سطح بافت استروما، متن لکهها به رنگ خاکستری درمیآید. تحت شرایط اقلیمی مساعد، بیماری موجب نابودی برگهای آلوده میشود. گیاهان آلوده با تولید سریع برگهای جدید نسبت به این پدیده واکنش نشان میدهند که این برگها نیز به نوبه ی خود آلوده شده و از بین میروند. علائم بیماری روی دمبرگ بهصورت لکههای تقریباً بیضوی و مشابه لکههای روی برگ است. علائم بیماری در خوزستان معمولاً اسفند ظاهر و در ماههای فروردین و اردیبهشت گسترش مییابد.
عامل بیماری: عامل بیماری قارچ Cercospora beticola متعلق به رده قارچهای ناقص است. مدارک غیر مستقیمی مبنی بر تولیدمثل جنسی قارچ در اروپا بهدست آمده است. قارچ عامل بیماری علاوه بر چغندرقند، سایر گونههای جنسBeta spp، اسفناج و برخی از علفهای هرز نظیر سلمه، تاج خروس و ترشک را نیز آلوده میکند. بقایای قارچ به صورت فعال روی علفهای هرز و یا به صورت استروما روی بقایای گیاهی است. تنوع مورفولوژیکی و ژنتیکی بالایی از جدایههای این قارچ از مناطق مختلف جغرافیایی در ایران و اروپا گزارش شده است. اما این تنوع در بیماریزایی جدایهها چندان نمودی ندارد، بهطوری که رقمهای مقاوم به بیماری، در برابر تمام جدایهها واکنش یکسانی از خود بروز میدهند.
خسارت بیماری: کاهش عملکرد ناشی از بیماری در اقصی نقاط جهان گزارش شده است. برای مثال در بلغارستان افت عملکرد تا 55 درصد، در آلمان تا 40 درصد و در کلرادو آمریکا تا 30 درصد گزارش شده است. بیماری با تشکیل فرآیند لکههای آلوده روی برگ، موجب نابودی برگها میشود. گیاه در پاسخ به این پدیده با تولید برگهای جدید که به رشد مجدد بوته موسوم است، از مادهی خشک ذخیره خود استفاده میکند که پیامد آن، کاهش عملکرد و به ویژه کیفیت محصول است. بررسیها نشان داده است که بهدلیل کاهش فعالیت فتوسنتزی و شاخص سطح برگ، به ازاء یک درصد افزایش شدت آلودگی، عملکرد محصول سه دهم درصد کاهش یافته است. مطالعه ی خسارت بیماری در خوزستان نشان داد که به ازای هر واحد افزایش در شدت آلودگی، عملکرد ریشه و شکر به ترتیب 2/6 و 8/9 درصد کاهش مییابد. شدت آلودگی، یک مقایس نه گانه است که در آن، نمره (1) به بوتههای سالم و نمره (9) به بوتههای کاملاً آلوده و فاقد برگ سالم اختصاص مییابد.
مناطق انتشار بیماری: این بیماری انتشار جغرافیایی وسعی دارد. به گونهای که پراکنش جغرافیایی آن با گستره رویش میزبان اصلی آن (چغندر قند) یکسان است و در تمام مناطق کشت این محصول، مشاهده میشود. در ایران بیماری لکهبرگی سرکوسپورایی پغندرقند از خوزستان، کرانههای دریای خزر، آذربایجان غربی، خراسان شمالی، هرمزگان و فارس گزارش شده است. بیماری در کشت پاییزه در استان خوزستان هر ساله با شدت و ضعف مشاهده میشود ولی در اغلب مناطق کشت بهاره، ظاهر نمیشود. در کشت پاییزه در استان گلستان نیز این بیماری مشاهده شده است. در منطقه ی مغان و برخی از مزارع استان آذربایجان غربی، با توجه به رطوبت و دمای هوا در تابستان در برخی از سالها در کشت بهاره، علایم این بیماری ظاهر میشود. شدت آلودگی در مغان در بعضی از سالها به قدری است که مزرعه نیازمند سمپاشی میشود.
چرخهی بیماری: عامل بیماری در بقایای آلوده گیاهی به صورت بافت استروما (منبع تولید مادهی تلقیح اولیه) باقی میماند. در شرایط مرطوب، کنیدیهای جدید روی بافت استروما تشکیل و توسط باد و باران منتشر میشود. کنیدیها روی بافتهای سالم میزبان از طریق روزنه وارد بافت برگ شده و پس از طی دوره کمون چند روزه، علائم بیماری ظاهر میشود. بیماری در کشت پاییزه در استان خوزستان از اواسط اسفند ظاهر و اواسط اردیبهشت به حداکثر خود میرسد. مطالعات اپیدمیولوژیکی نشان داده است که بیماری در این استان از مدل بیماریهای چند چرخهای (مدل لوجستیک) تبعیت میکند. در منطقه ی مغان، درصورت وجود شرایط بهینه از نظر رطوبت (بیش از 90 درصد) و دما (25 درجه سانتیگراد)، بیماری در کشتهای بهاره معمولاً اوایل تابستان ظاهر میشود.
مدیریت بیماری: جدای از به کارگیری روشهای زراعی نظیر تناوب، کشت مناسب و شخم عمیق که در راستای کاهش مایه ی تلقیح اولیه صورت میگیرد، استفاده از رقمهای مقاوم و کاربرد قارچکشهای مختلف، راهکارهای اصلی مقابله با این بیماری هستند. نتایج بررسیهای مختلف در ارتباط با کنترل بیماری در کشت پاییزه در خوزستان نشان داده است که با وجود آنکه، تاریخ کاشت دیر هنگام باعث کاهش شدت بیماری میشود، اما کاهش عملکرد را نیز به دنبال خواهد داشت و با توجه به واکنش متفاوت رقمهای مختلف نسبت به بیماری و وجود رقمهای متحمل یا مقاوم در شرایط استان خوزستان، میتوان با کاشت این رقمها از گزند بیماری در امان بود. در شرایطی که بیماری در کشت پاییزه به صورت اپیدمی ظاهر شود، میتوان آن را با یک یا دو سمپاشی با سمهایی نظیر مانکوزب مهار کرد. بیماری در کشت بهاره در شرایط ایران چندان اهمیتی ندارد و صرفاً در منطقه ی مغان و در برخی از سالها با سمپاشی کنترل شده است. با توجه به اینکه یکی از محدودیتهای کشت پاییزه پدیده بولتینگ (ساقهروی) است، لذا برای منطقهی خوزستان و مناطق مشابه باید رقمهایی با ویژگیهای مقاوم ـ متحمل به بولتینگ و سرکوسپورا توصیه شود.
بیماری سفیدک سطحی چغندرقند
بیماری سفیدک پودری در تمام نواحی چغندرکاری وجود دارد و جزء بیماریهای رایج و شایع مزارع چغندرقند محسوب میشود. در اثر بیماری، عملکرد و درصد قند کاهش مییابد. کاهش عملکرد در اثر بیماری سفیدک پوردی به زمان و شدت آلودگی بستگی دارد. بیماری در کشت پاییزه و در زراعت بذری نیز گزارش شده است. در کشت پاییزه، حداکثر شاخص آلودگی 20 درصد برآورد شده است.
بیشتر بخوانید: کودهای موردنیازچغندرقند
علائم بیماری: علائم بیماری به صورت پوشش سفید گرد مانندی روی سطح برگهاست که به مرور تغییر رنگ داده و کدرتر میشود. در اثر حمله ی بیماری، برگها شادابی خود را از دست میدهند. این بیماری معمولاً از برگهای مسن بوته آغاز میشود. عامل این بیماری در تمام نقاط چغندرکاری ایران قارچی به نام Erysiphe betae است.
چرخه بیماری: بیماری سفیدک سطحی در کشت پاییزه معمولاً در اواخر دوره رشد (ابتدای بهار) مشاهده میشود و به دلیل شاخص سطح برگ بالای چغندرقند در آن زمان، خسارت بیماری قابل اغماض است و نیازی به مبارزه با آن نیست. در استان خوزستان و مناطقی که ممکن است بیماری لکهبرگی در آن زمان شیوع داشته باشد و مبارزه با بیماری لکهبرگی انجام شود، این بیماری نیز کنترل خواهد شد. قارچکش اوپوس بهتر از دینوکاپ، کالکسین و سولفور در کنترل بیماری سفیدک سطحی نقش دارد.
این بیماری در اوایل قرن نوزدهم از مناطق مختلفی در آفریقا و اروپا گزارش شده بود. وجود این بیماری در کشت پاییزه در مصر نیز گزارش شده است. سابقه ی بیماری در ایران به دهه ی هفتاد برمیگردد که بیماری برای اولینبار از مزارع چغندرقند استان خوزستان گزارش شد. براساس مطالعات موجود، بیماری در استان خوزستان شیوع دارد و هرساله در کشت پاییزه در این منطقه مشاهده میشود.
علائم بیماری: علائم بیماری ظهور گالهایی روی دمبرگ و پهنک برگ است که به رنگ صورتی، قرمز یا قهوهای مایل به سبز هستند. گالهای روی برگ به رنگ زرد مایل به کرم نیز دیده میشوند. اندازه گالهای روی برگ و دمبرگ کمتر از یک سانتیمتر است. طوقه بیش از برگها به گال زگیلی آلوده میشود. گالهای روی طوقه معمولاً به قطر 12-8 سانتیمتر و وزن آنها در برخی موارد، به یک کیلوگرم میرسد. رنگ گالهای روی طوقه از قرمز تا قهوهای مایل به سبز متغیر است.
عامل بیماری: قارچ عامل بیماری Urophlycis leproides نام دارد که جزو قارچهای رده کیتریدیومیست محسوب میشود. این قارچ دارای اسپورهای استراحتی به ابعاد 30-20×40-35 میکرون است که در درون گال تشکیل میشودو پس از تجزیه ی گال در خاک رها شده و تولید زئوسپورهای تک تاژکی میکند. تاژک زئوسپورها از نوع شلاقی است. قارچ عامل بیماری، پارازیت اجباری بوده و چغندر وحشی (Beta maritime) از دیگر میزبانهای آن در استان خوزستان است.
خسارت بیماری: بیماری روی برگ ایجاد زگیل و روی طوقه ایجاد گال میکند. از آنجایی که، شاخص سطح برگ در زراعت چغندرقند در خوزستان بالاتر از حد معمول است و ریزش برگها خیلی مشکلساز نیست، زگیلهای تشکیل شده روی برگ با وجود کاهش سطح فتوسنتزی گیاه و یا خشکشدن برگ، اهمیت چندانی ندارند. این در حالی است که گالهای روی طوقه باعث کاهش وزن و عیار قند میشوند. بررسیها نشان داده است که بیماری باعث کاهش عملکرد شکر تا یک تن در هکتار شده است. این خسارت به صورت افزایش میزان سدیم و دیگر ناخالصیها، کاهش عیار قند و تا حدی کاهش عملکرد ریشه روی میدهد. وجود گال روی طوقه علاوه برخسارت مستقیم، از طریق پوسیدگی ناشی از گندیدگی و فساد گالها طی تماس با سطح زمین، موجب بروز خسارت غیر مستقیم نیز میشود. گالها در محل تماس با زمین، مورد حمله انواع قارچها و باکتریها قرار میگیرند و فاسد میشوند. در عین حال، مأمن مناسبی برای برخی از حشرات نیز محسوب میشود. براساس مشاهدات، آلودگیهای زیر 20 درصد، خسارت چندانی ندارند ولی زمانی که تعداد بوتههای حامل گال در طوقه از 20 درصد فراتر رود، خسارت بیماری در مزرعه نمایان خواهد شد. با مقایسه بوتههای سالم و دارای گال در طوقه مشخص شده است که عملکرد شکر بوتههای دارای گال در طوقه یک تن در هکتار کمتر از بوتههای سالم است.
مناطق انتشار بیماری: بیماری به طور عمده از کشت پاییزه در کشورهای الجزایر، مراکش، تونس و مصر گزارش شده است. در شمال آمریکا نیز این بیماری مشاهده شده است. در اروپا نیز بیماری در ایتالیا و اسپانیا وجود دارد. اما در ایران، بیماری محدود به کشت پاییزه در استان خوزستان است و از سایر مناطق چغندرکاری کشور گزارشی در دسترس نیست. در استان خوزستان، غالب حوزههای چغندرکاری کارخانههای قند اهواز و دزفول آلوده به بیماری هستند.
چرخه بیماری: بقا قارچ عامل بیماری به صورت اسپورهای استراحتی است که در درون گال تشکیل شدهاند. پس از تجزیه گالها، اسپورهای استراحتی در خاک رها شده و در شرایط مساعد رطوبتی تولید چندین زئوسپورانژیوم میکنند. از زئوسپورانژیومها، زئوسپورها خارج و به اندامهای هوایی و یا طوقه گیاه حمله میکنند. معمولاً آزادسازی زئوسپورها در استان خوزستان مصادف با اوایل بهمن است و علائم بیماری در اوایل اسفند مشاهده میشود. بیماری در شرایط استان خوزستان منوسیکل (یک چرخه در سال) است. با توجه به اینکه قارچ تولید زئوسپور میکند، لذا یکی از فاکتورهای اساسی در اشاعه ی بیماری وجود آب آزاد پیرامون گیاه است. بنابراین، آبیاری مزرعه در این موقع از سال و یا بارندگی به گسترش بیماری کمک میکند.
مدیریت بیماری: آبیاری صحیح مزرعه نقش مهمی در کاهش آلودگی به بیماری گال زگیلی دارد و زمانی که مزرعه بر اساس نیاز آبی گیاه آبیاری شود، درصد آلودگی حدود چهار برابر کمتر از موقعی است که مزرعه به صورت سنتی و مرسوم (در خوزستان) آبیاری شود. تناوب با گیاهان غیر میزبان و حذف چغندر وحشی به عنوان علف هرز و منبع نگهداری بیماری اهمیت زیادی دارد. سمپاشی مزرعه با مانکوزب به محض بروز علائم بیماری (اوایل اسفند) درصد آلودگی را کاهش می دهد.
شما اولین نفری باشید که برای این پست ثبت نظر می کنید